چه جمعه ابرييه،آسمونم گريش گرفته...مثه دلای خیلیا که جمعه ها ابریه ...
آخي چقدر نوشتم و همش پاك شد ...
کاش يه قاصدك بفرستم واسه باغبون باغ مهربونيام و بهش بگم كه جهان چقد منتظرشه،
بگم چقد كوير تشنه قلبم منتظر بارش مهربونياشه،
بگم اين كوير اينقد ترك برداشته كه امروز فرداس با يه تلنگر بشكنه و فرو بريزه...
بیا آقا جان....بیا
السلام علیک یا اباصالح المهدی...
ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﺎﺭ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ
ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ
ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﺍ ﺑﺮﻕ ﻧﮕﺎﻫﺶ
ﻣﯽ ﮔﺰﺍﺭﺩ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﺶ
ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ ﺭﻧﮓ ﺍﻭ ﺭﻧﮓ ﺍﻟﻬﻲ
ﻣﻲ ﺯﺩﺍﻳﺪ ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﻧﻘﺶ ﺗﺒﺎﻫﻲ
ﻛﻴﺴﺖ ﺍﻭ ﮔﻨﺠﻴﻨﻪ ﻱ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﻴﻦ ﺍﺳﺖ
ﻭﺍﺭﺙ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﻣﻮﻻﻳﻢ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ
ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺗﯿﻎ ﺳﺮﺥ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ
ﺗﺎ ﺑﮕﻮﻳﺪ ﭘﺎﺳﺨﻲ ﺑﺮ ﻧﺎﻟﻪ ﻫﺎﻱ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ
ﺗﺎ ﺑﮕﻴﺮﺩ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﻱ ﺑﻲ ﺷﻤﺎﺭ
ﻻ ﻓﺘﻲ ﺍﻻ ﻋﻠﻲ ﻻ ﺳﻴﻒ ﺍﻻ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ..
اللهم عجل لولیک الفرج...
کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم ..
گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم ..
مینویسم روی هر گل نام زیبای تو را ..
تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم ..
بیا که جهان در انتظار توست ای مهدی جان
اللهم عجل لولیک الفرج...
هوای سینه ام تنگ است، برگرد نفس بی رنگ بی رنگ است، برگرد
زمین روی مدارش نیست، انـگـار... دو تا پـای زمان لـنگ است، برگرد
میان خوب و بد تشخیص سخت است جـهان لـبریز نیرنگ است، برگرد
تـــو دریــایی تــریـنـی و پــس از تــو دل دریـــا بــد آهنگ است، برگرد
در ایــن ایــام دلــگـیـر و مـوازی جـهان بـی تو چه دلـتنگ است، برگرد...