استاندارد پرینس۲ نقشها و مسئولیتها رو خیلی دقیق تعریف میکنه، چون یه متودولوژیه. نقشهایی که تعریف کرده رو هم با رعایت شرایطی میشه تغییر داد. مثلا میشه بعضیهاشون رو شکست به چنتا، یا برعکس، چنتاشون رو با هم ترکیب کرد. مثلا دو نقش مدیر پروژه و مدیر تیم اجرایی رو میشه با هم ترکیب کرد؛ اگه پروژه کوچیک و ساده باشه. با این حال بعضیها رو نمیشه با هم ترکیب کرد، مثلا مدیر ارشد (حامی) و مدیر پروژه.
تو حالت کلی کمترین تعداد افرادی که میتونن تو تیم مدیریت پروژهباشند دونفرن، مدیر پروژه و مدیر ارشد. بقیه رو میشه کامل با این دوتا ترکیب کرد. حالا سوال خیلیها اینه که چرا نمیشه این دوتا رو با هم ترکیب کرد. مثلا اگه پروژه خیلی خیلی ساده و کوچیک باشه، چه دلیلی داره که دو نفر مسئولیت مدیریتی براش داشته باشن؟
ساخت کارخانه کاری موقت است، یعنی از زمان خاصی آغاز می شود و پس از مدتی که ممکن است بیش از انتظار نیز باشد پایان می یابد، در حالی که تولید قطعات بدنه خودرو موقت نیست و همواره به شکلِ تکراری قبل ادامه پیدا می کند. البته هر تولیدی نیز پس از مدتی متوقف می شود یا تغییرهای اساسی پیدا می کند،ولی روند تکراری آن با روندی مانند ساخت یک کارخانه قابل مقایسه نیست.
پروژه و طرح عوامل ایجاد تغییر هستن. هر دو موقت هستن و خروجی منحصر به فرد دارن. حالا فرق این دوتا چیه؟ یه رویکرد نادرست اینه که وقتی عامل تغییر از حدی بزرگتر باشه بهش بگن طرح و وقتی کوچکتر باشه بگن پروژه. این رویکرد زیاد درست نیست و تو این مطلب میخوام تفاوتهای اساسی این دوتا رو بگم.
خروجی پروژه یه محصول، نتیجه یا خدماته که به طور کلی بهش میگیم محصول یا خروجی. محصول پروژه میتونه یه ساختمون باشه، یه نرمافزار، یه گزارش و امثال اونها.
محصول یک یا چند پروژه بعد از تکمیل یه پتانسیل تغییر به وجود میارن و وقتی این پتانسیل بالفعل میشه، عملا یه «نتیجه» به وجود میاره. مثلا در مورد یه بیمارستان، خود ساختمونی که میسازیم میشه خروجی یا محصول کارمون. این خروجی پتانسیلی برای کارکرد داره که وقتی در کنار خروجیهای دیگهای مثل پرسنل بیمارستانی، احیانا سیستم تامین اجتماعی، بازاریابی و امثال اونها قرار میگیره، «نتیجه»ای به وجود میاره: امکانات درمانی بیشتر برای مردم یا برای گروهی از مردم.